قلم




به نام خالق کرامت و انسانيت


 درهاي آسمان به روي پيامبر و رسول حق باز شده بود و درسيري آسماني بر بال جبرائيل در اعماق وجودي خلقت سيري شبانه مي يابد . خورد و خوراکش را ميوه هاي بهشتي و مائده هاي آسماني تشکيل مي داد. بعد از اين سفر بايد به خانه خود مي رفت و در کنار خديجه از سفر آسمانيش سخن به ميان مي آورد.


از پيشنهادات قريشيان سخن به ميان شايد آورده باشد که قصد داشتند هر آنچه او مي خواهد يا هر کس را براي همسري انتخاب کند به او تقديم کند اما او تنها خديجه را انتخاب مي کند بيوه اي که از لحاظ سن و سال ميان سال است و شور و نشاط جواني را ندارد با اين حال قرار است او مادر مولودي باشد که تکامل انسان زماني تحقق پيدا خواهد کرد که الگويش اين مولود باشد.


سال پنجم بعثت است و بيست جمادي الثاني، نوري در خانه پيامبر(ص) تابيد و مولودي از جنس انسان اما در کمال و زيبايي حوراء انسيه پا به عرصه زندگي اين دنيايي نهاد. مولودي که زندگيش الگويي براي ن و مردان خواهد شد. الگويي براي تمام فصول و قرون، چرا که تکامل، انسانيت، قناعت، شجاعت و تربيت را که همگي از اين مولود الگو پذيرفته است نمي تواند مخصوص زماني بعد زماني باشد و تاريخ مصرفي داشته باشد.


او مولود پدر و مادري است که الگوي انسانيت از قبل از انعقاد نطفه مي باشند آنان مي آموزند که انسان يا يک زوج جوان براي بچه دارد شدن از چه ميوه هايي بخورد و از چه راهي بايد خوراک خود را به دست آورد تا بچه اي زيبا و با نشاط داشت، و فرزند را چگونه بايد تربيت کرد. آنان مولود خود را فاطمه که بريده از زشتي است نام نهادند و خداي خود را شاکر بودند.


بوسه هاي مکرر پيامبر بر دست و صورت دختر حکايت از معنايي بالاتر از عاطفه پدرو فرزندي داشت و فهماند به امت خود که دختري که خدا به فرزندي شما هديه مي کند شأنش زنده به گور شدن نيست و اينکه محبت به فرزندان روش انبياء است بخصوص اگر دختر نيز باشد. رفتار پيامبر پيامي از جنس محبت و عاطفه نسبت به دختران دارد، تا آنان را براي هميشه ء زندگي گلي لطيف بينند و بوي بهشت از آنان استشمام نمايند، چنانکه پيامبر پيامبر اين همه عطوفت داشتن نسبت به زهراي اطهر(س) را استشمام بوي بهشت مي خواند، نشانه اي از کوثر بودن آن مولود.


الگوي انتخاب همسر


کوثر پيامبرکسي براي همسري لايقش هست که خود از جنس پيامبر باشد و از جنس جانشين او و به منزله هارون به موسي باشد، برادري دلسوز وهمراهي براي پدر و دوست داري براي همسر باشد، کسي که بتواند همشأن پيامبر و راضيه مرضيه باشد.


خواستگاران متعددي را قاطعانه جواب رد داد، از اشراف و بزرگان مکه و قريش گرفته تا زمامداران و فرماندهان اطراف پيامبر اما در انتخاب علي به پيامبر واگذاشت.


او از وضعيت زندگي علي به خوبي اطلاع داشت، او مي دانست علي را ثروتي کافي نيست، علي را با اشراف فاصله ها دارد، اما علي داراي صفاتي چون فضيلت، کمال، شجاعت، ايمان و برادري پيامبر با خود دارد و افتخار اولين مسلماني نيز با خود به همراه دارد.تربيت شده دست پيامبر، و همراه او در تمام مراحل سختي و حتي تقديم جان در ليلة المبيت را از افتخارات خود مي داند. پس در مردانگي و تکامل سر آمد ديگر خواستگاران خود است و در وفاي به عهد تا پاي جان متعهد به عهد و پيمان خود است.


علي نيز مي داند که صديقه طاهره  جز رضاي خدا را نمي خواهد و اوست که در مصائب و گرفتاريهاي زندگي همراه و همدل او خواهد بود.


و نهايت پدر نيز در انتخاب داماد نهايت دقت را دارد چرا که او وارث پيامبر خواهد شد چه در بعد مادي و ثروت پيامبر و چه در بعد مقام و منزلتي که خداوند به اين خاندان عطا فرموده است، لذا نيکوخوترين مرد و پيشقدمترين مسلمان را به بتول مطهره بشارت مي دهد.


اما آنگاه که به همسري هم، هم عقيده مي شوند فاطمه به ياد مي آورد که پدر از او خواسته مبادا چيزي را درخواست کند که علي از فراهم کردن آن ناتوان باشد. چرا که علي براي بدست آوردن او و وفاي به عهد خود تا پاي جان خويش فداکاري خواهد کرد و اينگونه است که الگوي هميشگي جوانان و مزدوجين مي تواند باشد و تاريخ مصرفي نخواهد داشت.


آنان همکار هم، هميار هم، همسر هم و اينکه رفيقاني همراه هم بودند، فاطمه در خانه علي مي تواند از شوي خود بخواهد آنچه از زندگي رفاهي لازم است برايش فراهم کند، اما وقتي به زندگي پدر و دلسوزيهاي او براي امت مي نگرد، نمي تواند يک گردنبند را به گردن داشته باشد تا مبادا همانند فرزند اشراف و پادشاهان گردد. در کنار اين الگوهاي انساني و زندگي شويي او فرزنداني چون حسن و حسين زينب و ام کلثوم تربيت کرده که هر کدام دنيايي را با معنويت خود متغير مي کنند.


الگوي زندگي اجتماعي


بر مبناي تربيت فاطمي رعايت حقوق از اصول زندگي است و براي رعايت آن بايد تلاش کرد، حال چه حقوق غصب شده شخصي مثل فدک باشد که يهوديان به ايشان هديه داده بودند به عنوان ارثيه به زهراي مطهره بخشيده بود  و چه حقوق غصب شده ولايت که سرنوشت امت اسلامي به آن گره خورده بود و چه حقوق همسايه در دعاي شبانه چرا که رعايت همه اين اصول حقوقي عامل تکامل جامعه خواهد بود چنانکه بيان مي دارد اگر حق ولايت سر جايش باقي مي ماند مزه عدالت را انسانيت مي چشيد و تربيت امت در مسير صحيح قرا ر مي گرفت.


فاطمه در تربيت قرآني آموخته است که براي رستگاري احتياج به تزکيه است وبراي ساختن جامعه خود سازي اولويت دارد و وظيفه خود دانسته بعد از تربيت خود و فرزندان همسايه ها و جامعه را بايد همراه کرد اما در دعاي شبانه اولويت با ديگران و مخصوصا همسايه مي داند.


فاطمه که از پدر و شوي خود آموخته بود در تربيت گاه بايد اشداء بود و گاه بايد رحماء بود، چرا که او با تربيت خود چشم و گوش خدا و پيامبر شده و کسي که او را بيازارد آن دو را آزار داده است .



سيدحسين موسويان طي يادداشتي نسبت به قرار دادن سپاه در ليست گروه هاي تروريستي از سوي آمريکا هشدار داد.


به گزارش «انتخاب»، سيد حسين موسويان پژوهشگر ارشد دانشگاه پرينستون و ديپلمات سابق ايران، معاون پيشين سياست خارجي شوراي عالي امنيت ملي ايران در تازه ترين مقاله خود در نشريه هافينگتون پست نوشته است:


قراردادن سپاه پاسداران در ليست گروههاي تروريستي آمريکا به چهار دليل خطرناک و مخل ثبات و امنيت منطقه است:


گزارشهاي معتبر حاکي است که ترامپ قرار دادن سپاه پاسدادان انقلاب اسلامي ايران در ليست گروههاي تروريستي را در دست بررسي دارد هرچند که برخي از سازمانهاي نظامي-امنيتي آمريکا در اين مورد به کاخ سفيد هشدار داده اند.


واقعيت انکار ناپذير اين است که نيروي قدس سپاه پاسداران ايران و ستاد فرماندهي مرکزي ايالات متحده آمريکا سه دهه است که در چالش سنگين بسر مي برند. هردو نيرو نيز در اوايل دهه هشتاد، بعد از نظامي عراق به ايران، تشکيل و ماموريت هاي فرامرزي کشور خود را عهده دار هستند.


مسئوليت سنتکام شامل فرماندهي نيروهاي ارتش آمريکا در خاورميانه، شرق آفريقا و آسياي مرکزي است. اين حوزه جغرافيايي شامل ايران، کشورهاي همسايه ايران و حوزه اي که تأثير فوري بر امنيت ملي ايران دارد و لذا حوزه اصلي نيروي قدس سپاه پاسداران ايران است.


آمريکا و ايران هر دو مأموريت هاي برون مرزي نيروهاي نظامي يکديگر را مداخله در امور داخلي ديگر کشورها و مناطق خوانده و يکديگر را به داشتن استراتژي "هژموني و سلطه" متهم ميکنند.


اما واقعيت اين است که نه تنها ايران و آمريکا بلکه ارتش هاي بسياري از کشورها مأموريت فرامرزي دارند همچون حضور نيروهاي نظامي عربستان در بحرين، عمليات نظامي ترکيه در سوريه وعراق ، حمله نظامي عربستان به يمن و حضور نظامي روسيه در سوريه. حضور نظامي آمريکا در ساير کشورها، مهمترين نمونه تاريخي در اين مورد است از جمله حضور گسترده نظامي در حوزه خليج فارس.


چهاردليل اساسي وجود دارد که قرار دادن سپاه پاسداران ايران در ليست گروههاي تروريستي، خطرناک وضربه به امنيت ملي آمريکا و مخل ثبات و امنيت در منطقه خواهد بود.


نکته کليدي اول اين است که سنتکام و نيروي قدس قدرتمندترين و با نفوذترين بازيگران در سوريه، افغانستان، عراق، لبنان و خليج فارس هستند، حتي در يمن نيز آمريکا و عربستان، نفوذ نيروي قدس سپاه ايران را مهمترين مانع خود ميدانند. لذا واضح است که همکاري با سپاه ايران جزء لاينفک هرگونه راه حل مسالمت آميز بحرانهاي موجود منطقه خواهد بود.


لذا قرار دادن سپاه ايران درليست گروههاي تروريستي، درها رابه روي فرصت ها براي استفاده از ديپلماسي براي حل بحرانها خواهد بست.


نکته مهم دوم اينکه سپاه پاسداران ايران بخش لاينفک نيروهاي مسلح کشور ايران است و لذا قراردادن سپاه پاسداران ايران در ليست گروههاي تروريستي موجب خواهد شد که ايران هم ارتش طرف مقابل را يک گروه تروريستي تلقي کند. چنين وضعيتي به معني اعلان جنگ غيررسمي ارتش هاي آمريکا و ايران خواهد بود و حداقل نتيجه آن اينکه راه هرگونه همکاري مستقيم يا غير مستقيم دوکشور درمورد بحرانهاي منطقه بسته خواهد شد.


سومين نکته اينکه ترامپ اعلام کرده که مبارزه با داعش و ريشه کن کردن اين گروه تروريستي، مهمترين دستور کار دولت او خواهد بود. نيروهاي مسلح ايران در خط مقدم مبارزه با داعش در سوريه و عراق و منطقه هستند. پيشرفتهاي روسيه در مبارزه با داعش در سوريه و آزادي حلب، بدون همکاريهاي گسترده با ايران مقدور نبود.


مقامات دولت کردستان عراق اعلام کردند که بدون کمک ايران، اربيل پايتخت کردستان عراق سقوط کرده بود. امروز هم نقش نيروهاي مسلح ايران در آزادي موصل از اشغال داعش کليدي است. تقابل ارتش آمريکا با ارتش ايران، ميتواند موثرترين ضربه به روند مبارزه با داعش باشد.


در تهران عليرغم اختلاف ديدگاهها بين گروههاي سياسي، همه نيروهاي سياسي و ملت ايران در حمايت از سپاه و نيروهاي مسلح کشور يکپارچه و متحد هستند. ترامپ در آغاز کارش، با صدور فرمان منع ورود مسلمانان هفت کشور از جمله ايران، عملا دشمني خود را با ملت هشتاد ميليوني ايران به نمايش گذاشت و حقوق و منافع جامعه چندصدهزار نفري ايراني- آمريکايي مقيم آمريکا را نقض کرد. نشانه گيري وي بسمت نيروهاي مسلح ايران، به معني ميخ نهايي برتابوت شانس هرگونه پيشرفت در روابط خواهد بود.


ژنرالها در آمريکا قدرت را بدست گرفته اند. هرکس با آنها صحبت کند، آنها از کشته شدن 241 آمريکايي در انفجار بيروت يا کشته شدن سربازان آمريکايي در عراق و افغانستان، گلايه و سپاه ايران را متهم خواهند کرد. هرکس هم با مقامات ايران صحبت کند، آنها نيز از حمله ارتش آمريکا به تاسيسات دريايي ايران، حمله به هواپيمايي مسافربري و کشته شدن 291 مسافر بيگناه ايراني شامل 66 کودک،حمايت از صدام به ايران که صدها هزار کشته و مجروح بجاي گذاشت و کمک آمريکا به صدام جهت به کارگيري سلاحهاي شيميايي و کشته و زخمي کردن دهها هزار ايراني شکوه خواهند کرد.


ليست گلايه ها طولاني است اما همين گلايه ها و تاريخ 38 سال بعد ازانقلاب 1979 ايران حاکي از اهميت حفظ زمينه هاي ارتباطي نيروهاي مسلح ايران و آمريکاست. دراواخر دهه هشتاد، بوش پدر، رييس جمهور وقت آمريکا، از ايران براي آزادي گروگانهاي غربي در لبنان از ايران کمک خواست و به هاشمي رفسنجاني رييس جمهور وقت ايران قول داد که در صورت کمک ايران، حسن نيت مهمي نشان خواهد داد.


در آن موقع من در وزارت خارجه ايران و جزء دونفري بودم که از سوي رييس جمهور ماموريت يافتيم به آزادي گروگانهاي آمريکايي کمک کنيم. اين ماموريت طي چند ماه با موفقيت انجام و گروگانهاي آمريکايي آزاد شدند. اين موفقيت صرفا به خاطر همکاري فوق العاده نيروي قدس سپاه و وزارت اطلاعات ايران صورت گرفت. اما متاسفانه دولت آمريکا بعد از آزادي گروگانهاي آمريکايي، از ايران تشکر نکرد و نه تنها به عهد خود در مورد حسن نيت متقابل عمل نکرد بلکه فشارهاي عليه ايران را افزايش داد.


نمونه ديگر بعد از حادثه ترويستي يازده سپتامبر2001 در نيويورک بود که بوش پسر، رييس جمهور وقت آمريکا دست کمک بسوي ايران براي همکاري در" جنگ عليه ترور" دراز کرد و خواستار کمک ايران شد. درآن زمان من امور سياست خارجي دبيرخانه شوراي امنيت ملي ا يران را عهده دار بودم. عليرغم همه بي اعتماديها، ايران به درخواست آمريکا پاسخ مثبت داد و با همکاري نيروي قدس سپاه پاسداران، طالبان از کابل بيرون رانده شدند. اما به محض ورود نيروهاي آمريکا به کابل، بوش ايران را محور شرارت خواند.


در حمله سال 2003 آمريکا به عراق هم، نيروهاي معارض صدام که سالها در ايران تحت پوشش و حمايت نيروي قدس، آموزش ديده و ارتش مردمي قدرتمندي شکل داده بودند، نيز عملا با نيروهاي مسلح آمريکا در عراق عليه صدام همکاري کردند اما بعد از سقوط صدام، آمريکا راه مقابله وحذف ايران در عراق را درپيش گرفت.


افول آمريکا درعراق و افغانستان وخسارات بعدي از زماني شروع شد که آمريکا به روند همکاري با ايران پشت و به مقابله با نيروهاي مسلح ايران برخاست. ترامپ بارها به اشتباه بوش درحمله به عراق و افغانستان و هزاران ميليارد دلار هزينه بي نتيجه آمريکا اشاره کرده است اما اواز دلايل و ريشه هاي اين شکست مطلع نيست و لذا درهمان مسير اشتباهات گذشته آمريکا قدم برميدارد.براي پيشگيري ازتکرار اشتباهات گذشته، بايد درها را براي همکاري با ايران بازگذاشت.

اربعين ياد آور شهادت مرداني است که خون خود را فداي آن کردند تا هموطنانشان از جهالت و حماقت بدر آمده راه و صراط مستقيم و راه روشنايي را بپيمايند و يخرجهم من الظلمات الي النور گردند. اربعين ياد آور رشادت مرداني است که براي فرار از تن دادن به بندگي و بردگي حمقا راه مکه را در پيش گرفتند، و براي آن که احترام خانه توسط اوباش حاکم شکسته نشود زيارت را نيمه تمام گذاشته و به سوي کوفه حرکت کردند تا پاسخي داده باشند به نامه کساني که خود را دوستدار مهر و عطوفت امام خويش ناميده بودند.اربعين ياد آور اخلاص مرداني است که در حصار تزوير و دروغ ، ترس و وحشت، زور و کذب محصور شدند و موقعيت زمانه آنان را تغيير نداد. اربعين اما ياد آور آذرخشي در دل تاريکي تاريخ بود که عزت و آزادي را با تمام مشقاتش پذيرا بودند اما ذلت و خاري را با تمام امکانات ماديش بر نتافتند. اربعين ياد آور غلبه صبر و عزت و سختي بر هوچي گري و تهمت و افترا و نفاق در طول زمان است. اربعين ياد آور پيروزي صداقت و عدالت و آزاي بر تمام شقاوت و سنگدلي و دروغ و کذب و فتنه و نفاق در طي زمان است. اربعين ياد آور مقاومت، شجاعت، صبر، اخلاص، و همه چيز را فداي هدف مقدس کردن  است. اما ما در اين اربعين حتي نتوانستيم به زيارت اين همه خوبي برويم، و باز هم نداي اربعين اربعين داريم . پس خدايا توفيقي که زائر کوي تمام خوبيها باشيم.


هفته دولت و تبليغات يک هفته اي به نفع دولت مثل سالهاي قبل مي رود که صدا و سيما را به عنوان يک يار دولت معرفي کند، هر چند بيانها و بيانيه ها از حمايت صدا وسيما از دولت مي گويند اما مقداري صبر بايد تا ديد آيا اين تبليغات مخصوص هفته دولت است يا هميشگي خواهد بود،  البته بيانيه نمايندگان مجلس نيز از لحاظ موقعيت اگر بسنجيم زمان مناسبي بود تا براي مردم چنين تبيين شود که ديديد صدا و سيما تمام تلاشش آن است که از دولت دکتر روحاني حمايت کند، و اينکه نمايندگان خواستار حضور منتقدين دولت در صدا وسيما بودند بخاطر اين همه حمايت است که صدا وسيما انجام مي دهد.


در هر حال دولت تدبير و اميد چه آنان که حامي اش هستند و چه آنان که مخالفش هستند به آن اميد دارند، اميد موافقين به موفقيت او و اميد مخالفين به ناکامي او! تا شايد بتوانند در همان چهار ساله اول او را منکوب نمايند و اولين دولتي باشد که بعد از چهار سال با رأي مردم به حاشيه رفته باشد! جال چقدر موفق باشند يا نباشند، تلاششان اين است، لذا اگر هم از حضور منتقدين در صدا وسيما دفاع مي شود نه به آن معناست که اين قانوني شود براي همه دولتها و منتقدين بلکه اين قانوني است که مي شود چند روزه نوشت و چند ساله هم جمع کرد! اگر به واقع قصد منتقدين نقد دولت است پس چرا در سال آخر حضورشان به يادشان افتاده که بايد دولت نقد شود؟! چرا سالهاي قبل از منتقدين و معترضين به عنوان دشمنان نظام و رهبري ياد مي کردند؟! هر  چند ممکن است منتقديني باشند که چنين باشند اما آيا بايد همه منتقدين که دل در گرو اين نظام دارند را چنين مخاطب قرار داد؟!


به هر حال اين حرکت مجلسيان را بايد به فال نيک گرفت و خواسته آنان را خواسته تمام ملت دانست و از آنان تشکر کرد به شرطي که مثل بعضي اصول قانون اساسي تنها در يک زمان کاربرد نداشته باشد و هميشه تاريخ به عنوان يک سند ملي باقي بماند.


دولت تدبير و اميد بايد توجه داشته باشد که رفع مشکل مردم و مخصوصا طبقه فقير اولويت کاري آنان باشد، و در عين برنامه هاي بلند مدت از برنامه هاي کوتاه مدت نيز استفاده نمايند تا مردم به انتظار برنامه هاي بلند مدت زير دست و پاي تورم و بيکاري و بي پولي استخوان خورد نکنند، البته آناني هم که مي گويند انقلاب نشده تا دنياي مردم ساخته شود سخت در اشتباهند چرا که تا دنيايي ساخته نشود آخرتي نيز ساخته نخواهد شد، چرا که فقر اگر از دري وارد شود، ايمان از در ديگر خارج مي شود و يا کاد الفقر ان ي کفرا بايد علمي باشد بر سر دفتر تمام وزراي کابينه تا يادشان بماند که به فرمان امام خميني (ره) عمل کرده اند چرا که فرمودند بعدا ز اين که دولت و مجلس تعيين شدند « .مقدرات دست مردم خود مردم باشد، اينها تحقق پيدا بکند آن وقت مردم بروند سراغ اينکه ما فقير هستيم»(صحيفه امام،ج7،ص366)


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

صفحه رسمی میلاد اکوان برف سرخ نویسنده معرفی ها نقطه های روشن ایمان من چشمان توست ... دانلود فيلم ايراني تهويه کاران دانلود فایل بهداشت فروشگاه فايل هاي علمي